یه شوهرم نداریم
یه شوهرم نداریم

یه شوهرم نداریم

یه شوهرم نداریم باهاش زمستونو سر کنیم

شوهر جنگ جهانی سوم

یه شوهرم نداریم که نگران رفتنش به جنگ و کشته‌شدنش تو جنگ باشیم

شوهرِ تظاهرات

یه شوهرم نداریم باهاش بریم انقلاب و انقلاب به‌پا کنیم

شوهر متولد

یه شوهر نداریم که برنامه بریزیم برای تولدش سورپرایزش کنیم

:لوس

یه شوهرم نداریم بین کارا و روزمرگیای خسته‌کننده‌مون، بهش پیام بدیم:

«سیه‌موی من چطوره الان؟»

شوهر دوستدار موسیقی

یه شوهرم نداریم با هم بریم پیانوهای مختلف ببینیم و تصمیم بگیریم یه خوب و قشنگشو برای خونه‌مون بخریم.

مدیونید فکرکنید هدف از شوهرکردن اینه‌ها

یه شوهرم نداریم که ترجمه‌ها و مقاله‌های  دانشگاه رو بندازیم گردنش :|


+ این وبلاگ هنوز خواننده داره؟

دو نفری البته

این قایقم برای سفر خوبه:

http://s3.picofile.com/file/8208467700/ghayegham.jpg

از سری پست‌های بی‌مزه‌ی ناشی از کم‌بود ایده

یه شوهرم نداریم باهاش بریم خرید که نگرانِ سنگین بودنِ خریدامون نباشیم :|

همین فرق‌هاست که تفاوت آدما رو می‌سازه دیگه! د:

یه شوهرم نداریم که چهل بار اومده باشه خواستگاریمون و موقع جر و بحث هی اینو به رُخِش نکشیم و حرص بخوریم :|

نکنه فکر کردین قراره به رُخِش بکشیم؟ نه دوستِ عزیز! به هر حال یه فرقی با بقیه داشتم که چهل بار اومده خواستگاریم دیگه! د:

البته که اگه نابغه باشه همه چیش قابل افتخاره :|

یه شوهر نابغه هم نداریم که به هیچیش نتونیم افتخار کنیم، لااقل به نبوغش بتونیم افتخار کنیم!

البته که اونم مسخره میکنه :|

یه شوهرم نداریم بشینیم باهاش فیلم ترسناک ببینیم و توی تیکه های ترسناک، با مسخره کردن ترسیدناش باهاش شوخی کنیم

یه شوهرم نداریم باهاش بریم کربلا :|

یه شوهرم نداریم مث کتاب باهاش رفتار کنیم

با شوهر خود نیز مثل یک کتاب رفتار کنید، فصل‌های خسته کننده را اصلاً نخوانید.

سونی اسمارت

قایقِ شخصی لطفاً :|

یه شوهرم نداریم که این‌طوری و بی‌دغدغه باهاش بریم سفر


http://s6.picofile.com/file/8204913600/ghayegh_koole.jpg

آخه خودش ممکنه سختش باشه بازی کنه، میدونید؟

یه شوهرم نداریم بهش بگیم یه باشگاه خصوصی رو کامل برامون اجاره کنه که با داداشمون بریم بدمینتون و والیبال بازی کنیم

نه که ون‌گوگ ‍َم! ازون لحاظ میگم! د:

یه شوهرم نداریم بهش بگیم بشینه، بشه مدلِ نقاشی ‍مون!


پی‌وست| نویسنده‌های دیگه رو ندیدین احیاناً؟ مسافرت ‍َن یعنی!؟

صبر ایّوب داره یحتمل!

یه شوهرم نداریم باهاش مشاعره کنیم و بهش بگیم حق داره فقط از شعرای ابتهاج بخونه و اونم نتونه و بخواد بپیچونه و ما هم شوخی شوخی مسخرش کنیم و شوخی شوخی دعوامون بشه و شوخی شوخی آشتی کنیم و دوباره بخوایم مشاعره کنیم و بهش بگیم فقط حق داره از وحشی بافقی بخونه! و آخرِ جمله مونم بگیم دیگه حرف نباشه!

باید پایه‌ی سفر باشه دیگه

یه شوهرم نداریم که بهش بگیم بیا دو تایی بریم سفر. شمال مثلاً؟ هوم؟!

و خُل بازیمونو بهش اثبات کنیم!

یه شوهرم نداریم که توی شوخی، وسط ایده دادن ‍ِش، خیره شیم به دوربینِ ذهنیِ سمت دیوار و بگیم:

"خُل ‍ه! شوهرم خُل ‍ه!"

یه شوهرم نداریم که باهاش این دیالوگو داشته باشیم!

-دلم آسمونِ پر ستاره می‌خواد

+تا ماشینو حاضر میکنم یه خرده خوراکی بردار. میریم کویر.

یه شوهرم نداریم اینا رو براش بنویسیم!

بیا ببین این تیر که مثل تیرِ در کمان، رفت و برنمیگردد، چه غم‌ناک بود... نویدِ برنگشتن غم‌ها را بده...

نویدِ روزهای خوبِ در راه...

اگه جائیش تپق زد هم دوباره از اول بخونه!

یه شوهرم نداریم بهش بگیم برو توی اتاق یه موزیکِ بی‌کلامِ ملایم بذار و این کتابو بخون و ضبط کن صداتو و فایلشو بده سر فرصت گوش بدیم

حتا اگه مطمئن باشه روزای خوب وجود خارجی ندارن

یه شوهرم نداریم که وقتی پرنده‌های اندوه دارن به سرمون نوک میزنن، دستشو بذاره روی شونه مون‌‍و بگه: "غصه نخور، روزای خوبی تو راهه"

۲

یه شوهرم نداریم که وقتی عضو یه وبلاگ گروهی می‌شیم بیاد به‌مون تبریک بگه و تشویق ‍مون کنه برای نوشتن!


پی‌وست/ عیدتون مبارک

 البته با درنظر گرفتنِ صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت